بازی‌های ویدئویی؛ وقت تلف کردن یا نوعی هنر؟

مدیریت سایت پنجشنبه 31 تیر 1400 - 09:01
بازی‌های ویدئویی؛ وقت تلف کردن یا نوعی هنر؟
بازی ویدیویی سال‌هاست که مردم را سرگرم می‌کند، اما نزد هنرشناسان درک مناسبی از ارزش آن وجود ندارد. هستند کسانی که بازی‌کردن را وقت تلف کردن می‌دانند و معتقدند بازی‌های ویدیویی، افراد را به افول می‌کشانند.

بازی ویدیویی سال‌هاست که مردم را سرگرم می‌کند، اما نزد هنرشناسان درک مناسبی از ارزش آن وجود ندارد. هستند کسانی که بازی‌کردن را وقت تلف کردن می‌دانند و معتقدند بازی‌های ویدیویی، افراد را به افول می‌کشانند. از طرف دیگر، کسانی هم هستند که بازی را نوعی هنر به حساب می‎آورند.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

یزدان حیدری در یک رشته‌توئیت نکاتی درباب وجه هنری ویدیوگیم نوشته است. این رشته توئیت را با هم بخوانیم:

«در اینجا میخواهم به این سوال بپردازم که فارغ از این کارایی یا هر کارایی دیگر که ویدیو گیم دارد (مثلا اشتغال زایی، وجه صنعتی، کارکرد به عنوان مدیومی برای افزایش دانش همگانی برای یک موضوع یا اصلا نهادی برای مجتمع شدن گروهی از انسان‌ها با ایده و هدفی مشخص) آیا ویدیو گیم هنر است؟

پاسخ به این سوال چندان مفید نیست، چون در باب مفاهیم انتزاعی است. یعنی اول باید بگوییم هنر چیست؟ بعد به یاد بیاوریم که چند دهه قبل عده قابل توجهی از روشنفکران در پذیرش سینما به عنوان هنر قویا شک داشتند، ولی امروزه همان افراد سینما را بستری برای مجموع هنر‌ها قلمداد میکنند؛ لذا بهتر است کمی راحت‌تر صحبت کنیم. وجه مشخصه تمامی هنر‌ها دست کم به عقیده من عنصر خیال است.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

آیا ویدیو گیم در دل خود عنصر خیال پردازی را دارد؟ بدون شک بله.

آیا بستری مناسب برای خیال پردازی است؟ قطعا

آیا این مسئله ویدیوگیم را هنری منحصر به فرد میکند؟ نه الزاما

پس چه عنصر منحصر به فردی وجود دارد؟ بحث صنعتی و مالی و تبلیغات ممکن است پدیده‌ای را بزرگ کند، اما آن را هنری منحصر به فرد نخواهد کرد.

اما ویدیوگیم چنان که گفتم واجد این عنصر هست. این عنصر منحصر به فرد تعامل است. در واقع ابزار ویدیوگیمی ابزار تعامل هستند. نمایشگر‌ها و بلندگو‌ها می‌توانند مفید باشند، حتی بر کیفیت موثرند.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

اما دسته بازی و هر کنسول منحصر به فرد است که ذات یک تجربه ویدیوگیمی را بنا می‌نهند و اساس این سخت افزار، تجربه تعامل است. این مسئله سیری تاریخی دارد. تاریخ تکامل انسان تاریخ گذار از خدا محوری به انسان محوری است. هیچگاه در طول تاریخ انسان‌ها اینقدر مهم قلمداد نشده اند. البته که این تفکر مضرات خود را دارد، اما اینجا موضوع بحث نیست.

اما سایه این انسان محوری بدینگونه بر هنر افتاده که در داستان‌ها و رمان‌های گذشته برای تجربه مبارزه با غول‌ها و دشمنان نیاز به قهرمان در داستان بود، در سینما قهرمان‌ها هرچه بیشتر به مخاطب نزدیک شدند و در ویدیوگیم هر انسانی خود یک قهرمان است.

این یک سیر تغییرات است پس ویدیوگیم مدیوم مدرنی است که خواهی نخواهی راه خود را به جوامع باز خواهد کرد. آینده قابل پیش بینی نیست، اما قطعا اگر شرایط به همین شکل باشد طی ۳۰ سال آینده در نهاد خانواده و در اجتماع همه عملا گیمر محسوب خواهند شد. یعنی اگر در حال حاضر تصور اینکه یک سیاست مدار یا رییس جمهوری گیمری حرفه‌ای باشد مسخره به نظر میرسد این مسئله در گذر زمان اینگونه نخواهد ماند. تاریخ در باب سینما، رقص، موسیقی و بسیاری هنر‌ها گواه این مدعاست.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

ویدیوگیم بر مبنای ماهیت بصری خود بسیار همپوشانی با سینما دارد و در عین حال عنصر منحصر به فرد تعامل را یدک میکشد، پس در این مجال می‌توان آن را بالقوه هنر به حساب آورد. اما این هنر هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد و می‌توان گفت حتی به طور کامل مدرن نشده است. بسیاری از جنبه‌های ویدیوگیم همچنان زیر سایه سینما قرار گرفته است.

فراموش نکنیم که ساختار سه پرده‌ای فیلمنامه‌های ابتدایی به دلیل متاثر بودن سینما از هنر نمایش شکل گرفته بود و وجود ساختار سه پرده‌ای در نمایش‌های صحنه‌ای بیشتر جنبه‌ای تکنیکی به علت محدودیت فنی داشت تا وحی منزل باشد. سال‌ها طول کشید تا فیلمنامه نویسی در سینمای مدرن ساختار کلاسیک وام گرفته از نمایشنامه را به چالش بکشد و مثلا اثری مثل پالپ فیکشن خلق شود.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

این مثال از این جهت مهم است که درک کنیم متاثر بودن شاخص‌ترین آثار ویدیوگیم از سینما نه عقب ماندگی که ذات شرایط فعلی است و البته اگر قرار است اثری ویدیوگیمی جریان ساز باشد بایستی بار اصلی جریان را بر دوش تعامل بیندازد. اصلا تمام تفاوت بازی‌های مختلف یا شاهکار شدن آثار متفاوت ریشه در این دارند که عنصر تعامل در این آثار تغییر خاصی کرده است. البته همچنان آثار بزرگ و شاخص استودیو‌های شناخته شده مثل ناتی داگ یا راک استار ساختار کلاسیک تعامل را استفاده میکنند، اما در این میان پیدا می‌شوند آثاری که سعی میکنند نحوه تعامل را بازتعریف کنند یا بازگشتی به ریشه‌ها داشته باشند.

بازی‌های دیوید کیج یا تل تیل گیمز بازگشتی به ریشه‌های اشاره و کلیک با فرمی جدید دارند. بازی ۴elements به عنوان یک اثر مستقل با تبدیل کردن چهار جهت اصلی به عناصر چهارگانه مفهوم ساده و جا افتاده حرکت در بازی‌ها را به یک چالش بر اساس بازتعریف تعامل تبدیل کرد.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

بازی disco Elysium یا her story تایپ کردن و انتخاب دیالوگ را تبدیل به تعامل کردند. دث استرندینگ سعی کرد تعامل با محیط و راه رفتن ساده را مجددا در قالب اثری بزرگ ارائه دهد. مثال‌ها فراوانند و البته همه این آثار موفق نبوده اند (لااقل به نظر من)، اما نکته اینجاست که ویدیو گیم در ابتدای راه خود قرار دارد و فارغ از جنبه مالی و صنعتی خود پتانسیل تبدیل شدن به هنری بسیار متعالی را دارد.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

نکته مهم این است که ما مخاطبان این مدیوم نیز طیفی بسیار وسیع داریم. نمی‌توان با مدیومی که در آن نینتندو برای کودک ۶ ساله اثری تریپل‌ای خلق میکند و همزمان اکس باکس شبیه ساز پرواز میسازد و پلی استیشن اثری عمیق به لحاظ روایت داستانی مثل the last of us خلق میکند با روشی جزم اندیشانه برخورد کرد.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

اما راه درست مشخص است. چیزی ویدیو گیم است که در آن تعامل معنا و بروز داشته باشد. به نظر من ویدیوگیم بدون عنصر تعامل عملا کالبد بی جانی بیش نیست. پس میتوان گفت که ویدیو گیم می‌تواند هنر باشد، چون خیال پردازی دارد، عنصر منحصر به فرد تعامل را دارد، در راستای پیشرفت تاریخی بشر و انسان محوری گام برداشته و اجازه حس منحصر به فرد از یک تجربه مشترک به تک تک افراد را میدهد و البته در ابتدای مسیر خود قرار دارد.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

پیشنهاد من به گیمر‌ها چیست؟ دنیای مدرن به شما بازی‌های کامپیوتری داده است و در عین حال از شما میخواهد که نقشتان را در جامعه ایفا کنید. این نقش در نهاد خانواده، در نهاد آموزش، اقتصاد یا هر جای دیگری وجود دارد؛ لذا بایستی سعی کنید تعادل را بین پذیرش این نقش‌ها از طرفی و لذت بردن از والایش امیال باستانی با هرچیزی از جمله بازی‌های کامپیوتری (یا ورزش و ...) برقرار کنید. چه خوشبخت هستند کسانی که منبع درآمدشان و نقششان در اجتماع تا حد بیشتری بر امیالشان منطبق است یعنی لذت و بقایشان منطبق بر هم قرار دارد.

اما این برای همه امکان پذیر نیست و به صورت کلی نیز غیرممکن است که همزمان بخواهیم کاملا خودخواه باشیم و در عین حال از منافع زندگی اجتماعی سود ببریم. این همان مهارتی است که به عقیده من انسان مدرن بایستی پیدا کند. مهارتی که باعث میشود ناگهان به نتیجه برسید که از زندگی لذت میبرید.

آیا ویدیوگیم هنر محسوب می شود؟

یعنی علی رغم گلایه از وضع زندگی که کاملا طبیعی است، این گلایه بیشتر قائل به این است که زندگی میتواند چقدر لذت بخش باشد و نهایتا به اینجا میرسید که چقد عمر کوتاه است و چقدر سرگرمی و تجربه و تفریح هست که نمیشود در یک عمر به همه آن‌ها رسید.

انسان‌ها همیشه دنبال زندگی جاوید هستند. برای تجربه‌های متفاوت و بیشتر و بیشتر اگر غیر از این بود چرا بایستی یک پادشاه خودش را مومیایی کند و در مقبره اش غذا و طلا حتی خدمه خود را دفن کند؟

لذا خود زندگی در هر شرایطی میتواند به شرط تضمین تجربه‌های گوناگون بسیار خواستنی باشد و جهان ویدیوگیم بار‌ها و بار‌ها به شما چنین تجربه‌هایی رو تقدیم میکند؛ لذا از این جهت شما و من افراد خوشبختی هستیم. فراموش نکنید که یکی از چند جمله اصلی تاریخ فلسفه این است که انسان موجودی است اجتماعی. بدون رابطه درست با جامعه هیچکدام از ما انسان‌هایی خوشبخت نخواهیم بود و از این منظر بازی‌های ویدیویی نیز تنها ابزاری هستند برای لذت بردن از زندگی، و انسان بهتری بودن. پس از زندگی لذت ببریم.»

بازخوردها
    ارسال نظر
    (بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
    • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
    • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
    • - لطفا فارسی بنویسید.
    • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
    • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد